چیزی درون من است که هر روز مرا می‌ترساند و بابت همه‌ی کارهای کرده و نکرده‌ام مواخذه‌ام می‌کند. چیزی درون من است که هر شب برایم کابوس تولید می‌کند و مرا از خواب می‌پراند. چیزی درون من است که وقتی انسان‌ها نگاهم می‌کنند مرا از نگاهشان می‌ترساند و وقتی نگاهم نمی‌کنند مرا بیشتر می‌ترساند! چیزی درون من است که موقع مطالعه، دقیقه‌ای یک بار حواسم را می‌گیراند و سر هیچ و پوچ استنطاقم می‌کند. چیزی درون من است که دارد مرا می‌بلعد و اگر از کسی کمک بخواهم دعوایم می‌کند و سرم داد می‌کشد. چیزی درون من است که دارد همه‌ی درونم را روی سرم خراب می‌کند. چیزی درون من است که دارد...کمک...کمک!