یادداشتهای یک چاق
نویسنده چاق، زشت، بیسواد و بیشخصیت است.
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
درباره من
همینی هستم که نیستم.
همین.
استفاده از مطالب این وبلاگ بدون نام نویسنده چون اینجا ایران است پیگرد قانونی ندارد ولی کار بسیار زشت و خارج از اخلاقی است!
طبقه بندی موضوعی
طنز
(۱)
نیمچه طنز!
(۱)
من و دیوارها
(۶)
برای تو ای عشق!
(۵)
گذر عمر
(۳)
روزمرگی
(۳)
روزهای دانشگاه
(۱)
بیطبقهبندیجات
(۲)
نامههایی به پسرم
(۱)
داستان
(۱)
خلاصه آمار
بایگانی
آبان ۱۳۹۵
(۱)
شهریور ۱۳۹۵
(۱)
تیر ۱۳۹۵
(۱)
خرداد ۱۳۹۵
(۱)
اسفند ۱۳۹۴
(۴)
دی ۱۳۹۴
(۲)
آذر ۱۳۹۴
(۳)
آبان ۱۳۹۴
(۴)
مهر ۱۳۹۴
(۴)
شهریور ۱۳۹۴
(۱)
مرداد ۱۳۹۴
(۱)
تیر ۱۳۹۴
(۵)
آخرین مطلب
۹۵/۰۸/۰۷
بیهُده چون خیال!
۹۵/۰۶/۱۷
دختر شاه پریون
۹۵/۰۴/۲۳
گلنسا
۹۵/۰۳/۱۶
ما هیچ، ما لاکپشتِ لالِ وسطِ مرداب
۹۴/۱۲/۲۶
اولین نامه به پسرم
۹۴/۱۲/۲۵
چهارشنبهسوری
۹۴/۱۲/۱۸
الکلِ در شیشه ماندهی کنجِ انباری
۹۴/۱۲/۰۱
ریشه هایم کو؟ چه کسی بود صدا زد سهراب؟
۹۴/۱۰/۱۷
ما ز بیجا ایم و بیجا میرویم!
۹۴/۱۰/۰۵
روزمرّگی های دانشگاهی (1)
پیوندها
کانال تلگرام وبلاگ